شَبـَــــــــــــــکَة المِشـــــــــــــکاة الإسلامیــــــــــة ***** HOSSEIN ARYAN FAR *****
|
موضوع مقاله : تبعض الصفقة فی العبادات نویسنده : حسین آرین فر پیشینه ، کیفیت تبعض ،فقه مادی و معنوی ، موارد تبعض در اذکار و اعمال ، اشتراک و افتراق آن با معاملات ، ثمره .......... بایع انسان است ، مشتری خداوند است ، مثمن اعمال و افکار انسان است ، ثمن مقام تقرب و بهشت برین است ، بایع مبیع صحیح و معیوب را باهم می فروشد و مشتری هم با کرامت و لطف خود می پذیرد بدون آنکه فسخ کند یا رد کند ........ حسین آرین فر توضیح : تبعض در لغت به معنی تجزیهشدن آمده و صفقه به معنی دست بهم زدن است و به معنی معامله نیز به کار رفته؛ زیرا در قدیم معمول بودهاست که طرفین معامله، هنگامی که میخواستند رضایت خود را بر عقد قرارداد اعلام کنند، به یکدیگر دست میدادند. در اصطلاح حق فسخ ناشی از تجزیه و پارهپاره شدن معامله را تبعض صفقه می گویند و طرفی که معامله به ضرر او تجزیه شده خیار فسخ دارد. خیار تبعض صفقه وقتی حاصل میشود که عقد بیع نسبت به بعض مبیع به جهتی از جهات باطل باشد، در این صورت مشتری حق خواهد داشت بیع را فسخ کند یا ارش بگیرد
قاعدة لا مسامحة فی التحدیدات المعنى: معنى القاعدة هو أنّ التحدیدات آبیة عن النقص، فإذا حدّد الشیء بمقدار معین کالسفر و الکرّ و البلوغ بالفراسخ و الأشبار و السنوات لا مجال لإلحاق ما هو الأقل من هذه التحدیدات بها، و إن کان النقص بمقدار یسیر بحیث یعدّه العرف ممّا لا بأس به على أساس المسامحة العرفیّة، و ذلک لکون التحدید آبیا عن النقص. الحکومة: بما أنّ التحدید عبارة عن نظر الشرع، و المسامحة عبارة عن نظر العرف، فعلیه کان التحدید حاکما على المسامحة. کما قال المحقّق صاحب الجواهر رحمه اللّه فی الجهر و الإخفات: أن المرجع فیهما الى العرف، کما هو الضابط فی کل ما لم یرد به تحدید شرع.
« یکشنبه 92/5/6 » « @ »
« » C o m m e n t »
کتاب من لا یحضره الفقیه — الجزء الثانیباب ما جاء فیمن یضعف عن الصیام من شیخ أو شاب أو حامل أو مرضع
1947 روى العلاء، عن محمد بن مسلم قال: " سمعت أبا جعفر علیه السلام یقول: الشیخ الکبیر والذی به العطاش لا حرج علیهما أن یفطرا فی شهر رمضان ویتصدق کل واحد منهما فی کل یوم بمد من طعام ولا قضاء علیهما، فإن لم یقدرا فلا شئ شئ علیهما "(1).
|
آیین سخنوری نویسنده: محمدعلی فروغی ناشر: سرایش - صدای معاصر - گسترش فرهنگ زبان کتاب: فارسی تعداد صفحه: 512 |
آیین سخنوری نویسنده: محمدعلی فروغی - دیل کارنگی ناشر: جامی زبان کتاب: فارسی تعداد صفحه: 335 |
آئین سخنرانی نویسنده: دیل کارنگی مترجم: مهرداد مهرین ناشر: اسکندری زبان کتاب: فارسی تعداد صفحه: 528 |
قدرت بیان نویسنده: برایان تریسی مترجم: مریم کاویانی ناشر: چاف زبان کتاب: فارسی تعداد صفحه: 183 |
آیین سخنرانی نویسنده: دیل کارنگی مترجم: مهرداد مهرین ناشر: اسکندری زبان کتاب: فارسی تعداد صفحه: 528 |
نام کتاب: شیوه سخنرانی موثر و فن بیان نویسنده: ایرج هاشمی تعداد صفحات: 26 زبان کتاب: فارسی |
کتاب«روش سخنرانی دینی» نوشته«حسین ملانوری»، |
چگونه فوقالعاده صحبت کنیم؟ 30 روش نامناسب برای خودکشی سخنرانان نویسنده: محمد پیام بهرام پور موضوع: روانشناسی، درسی و دانشجویی تعداد صفحات: 49 زبان: فارسی |
کتاب سخن و سخنوران دکتر زرین کوب
|
کتاب آموزش گویندگی و فن بیان نویسنده: غلامعلی امیرنوری موضوع: نثر ادبی تعداد صفحات: 261 |
کتاب اصول سخنرانی از الکساندر روروخ
|
|
کتاب آموزش اصول سخنرانی و سخنوری و فن بیان احمد سپنتامهر |
|
درباره سخن و سخنوری مولف : محمد باقر شریعتی سبزواری |
خودآموز اصول و فنون سخنوری عنوان اصلی: Principles & Techniques of Public SPEECH نویسنده: علی فروزفر مترجم: تورمد هاوگن موضوع: ادبیات، سخنوری و سخنرانی •انـتـشارات: سروش (انتشارات صدا و سیما) - تـهـران |
شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت: شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد .
از آن طرف چون این دختر فراری شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا فرار کرده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند.
صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ... . محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... . لذا علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند.
شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگران وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود.
نفس اماره یکی از عواملی است که انسان را به ارتکاب گناه وسوسه می کند. قران کریم می فرماید: نفس اماره به سوی بدیها امر می کند مگر در مواردی که پروردگار رحم کند «سوره یوسف آیه 53» انسانهایی که در چنین مواردی به خدا پناه میبرند خداوند متعال آنها را از گزند نفس اماره حفط می کند و به جایگاه ارزشمندی می رساند.
منبع: کتاب آموزه های وحی در قصه های تربیتی، مولف عبدالکریم پاک نیا، انتشارات فرهنگ اهل بیت
بسم الله الرحمن الرحیم
... برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.
و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزههای علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم. و الله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.
سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم:
من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگزچشم پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بستهام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمیدارم. من کار به تاریخ و آنچه اتفاق میافتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بستهام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش میکنند نگردند. از خدا میخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام.
یکشنبه 6 / 1 / 68 روح الله الموسوی الخمینی